شناخت رابطه عبد ومولا
پرده چهارم: کبریایی خدا، محور بندگی
الان به کسانی که در فرهنگ اومانیستی غرب تربیت شدهاند، نمیشود گفت بالای چشمتان ابروست. میگوید: «خدا مال ماست. خدا یکی از اجزای سبد نیازمندیهای روزمره ماست! ما هر روز یک روزنامه میخواهیم، یک شیر میخواهیم که باید صبح بیایند در خانه بدهند، هفتهای یک مجلهو بعد یک دانه خدا میخواهیم که با او مناجات کنیم. راستی نان هم میخواهیم. بنزین هم میخواهیم برای ماشینمان… .» معنویت رایج جهان، معنویت بدون عبودیت است.
این خدا مهربان است، اما کبریایی ندارد؛ و کبریایی خدا آنقدر اهمیت دارد که محوریترین ذکر نماز «الله اکبر» است. نمازی محور دین است. یارو طوری میگوید: «اوه! مای گاد!» که آدم میفهمد منظورش خدا کوچولوی خودش است. تو تنها خداپرستی هستی که تا در خانه خدا میآیی اولین فریادت «الله اکبر» است. زمزمهات الله اکبر است. نجوایت الله اکبر است. بقیه نامهای خدا غلط نیست ولی برای نماز باید تنها بگویی «الله اکبر». محوری بودن نماز در میان آموزههای دینی و محوری بودن این ذکر نماز، نشان از یک واقعیت دارد و آن هم محوری بودن کبریایی خدا در مسیر بندگی انسان است.
شخصی به من میگفت: «شما الله اکبرهای نماز را میبینید اما بسم الله الرحمن الرحیمهای قرآن را نمیبینید؟! این که خیلی مهربانانه است، چرا این تیکههایش را نمیگویی؟» گفتم: «اولا معنای الله اکبر این نیست که خدا نامهربان است. ثانیاً هیچ میدانی در «بسم الله الرحمن الرحیم» چقدر تکبر موج میزند؟ چقدر تکبر و مهربانی او در آن است؟» من اگر به شما بگویم که اول سورهها را این گونه شروع کنید: «به نام من که طلبه مهربانی هستم»، آیا شما از این تعبیر مهربانی مرا احساس میکنی یا تکبر مرا؟ واضح است بدون اینکه لفظ تکبر را بیاورم، تکبر در این عبارت موج میزند. خدا در ابتدای سورههایش میگوید: «به نام من» و با تکبرش انسان را به تذلل وا میدارد.
یک سال در ماه مبارک رمضان، ده روزی در مورد کبریایی خدا صحبت میکردم. میگفتم اصلا خود کلمه «متکبر» به عنوان صفت خدا در قرآن آمده است. متکبر برای ما بد است اما برای خدا خوب است. عبد از تکبر مولایش لذت میبرد، مثل لذتی که بچه سه ساله از محکم و مقتدر بودن بابایش میبرد. خلاصه چند روز از این حرفها زدیم تا اینکه روز هفتم بندهی خدایی آمد به من گفت: «حاج آقا! توضیحاتتان درست است، اما میشود نگویید خدا متکبر است. این بالاخره ناراحت کننده است!» گفتم: «آخر سرنتوانستی با خودت کنار بیایی؟ بگویم خدا ناز است، کوچولو است، مامانی است، الهی جگرش را بخورم، اینجوری راحتتری؟» بعضیها خدای متکبر را دوست ندارند. در حالی که اصلا حقیقت ارتباط ما با خدا تذلل در برابر خدایی متکبر است.
یکی از مهربانانهترین آیات قرآن، آیه ۶۰ سوره مبارکه غافر است. ظاهر ابتدای این آیه، مهربانی بدون کبریایی خداست، آنجا که خدا میفرماید: «ادعُونی اَستَجِب لَکُم؛ مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم.» ادعای ما این است که مهمترین اثر روانی آیات قرآن، القای کبریایی خداست. ممکن است بعضی تصور کنند که در این قطعه از آیه، القای کبریایی نیست و صرفاً مهربانی است. در حالی که در همین قطعه هم هرچند مهربانی خدا مشهود است، ولی کبریایی خدا هم دیده میشود. اولاً، خدا میفرماید «من» را بخوانید تا شما را اجابت کنم. ثانیاً، در ادامه آیه خدای متعال صریحاً میفرماید: «اِنَّ الَّذِینَ یَستَکبِرُونَ عَن عِبَادَتِی سَیَدخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرینَ؛ کسانی که از دعا کردن تکبر بورزند، آنها را با خواری وارد جهنم میکنم.»
البته این خدایی که باران کبریایی است، مهربان هم هست، غفار هم هست، اگر نبود که بیچاره بودیم. این خدا شنونده هم هست، صبور هم هست، حلیم هم هست، ستار هم هست، بردبار هم هست. این خدا منتظر ماهم هست. این خدایی که بسیار با عظمت است، این خدا حاضر است ما را ببخشد. حاضر است کوتاهیهای ما را جبران کن. آبروی ما را نمیبرد. این خدا ما را دوست دارد. این خدا هرچه گناه کنیم تا آخر عمر باز پیگیری میکند که ما را به سوی خود برگرداند. ولی یادمان نرود او اول از همه اینها خداست و ما در مقابل او عبد هستیم.
منبع : کتاب شناخت رابطه عبد و مولا .نوشته علیرضا پناهیان