سلوک عرفانی
12 اسفند 1394
اين طرف مشتی صدف ، آنجا كمی گل ريخته است
موج ، ماهی های عاشق را به ساحل ريخته
بعد از اين در جام ما تصوير ابر تيره ای است
بعد از اين در جام دريا ، ماه كامل ريخته است
مرگ حق دارد كه از ما روی برگردانده است
زندگی در كام ما مرگ هلاهل ريخته
هر چه دام افكندم ، آهوها گريزان تر شدند
حال ، صدها دام ديگر در مقابل ريخته
هيچ راهی جز به دام افتادن صياد نيست
هر كجا پا می گذارم دامنی دل ريخته
عارفی از نيمه راه تحير بازگشت
گفت : خون عاشقان منزل به منزل ريخته